Salesman

ساخت وبلاگ

انقدر حسم به خاطر خونه موندن در اول مهر بعد از ١٨ سال درس خوندن عجیبه، که دارم لباس هام رو می پوشم به بهونه ی سوال از آموزش درباره ی معدل ترم پیش و دفاع دوستم، برم دانشکده!


* عنوان از سعدی شیرازی

Salesman...
ما را در سایت Salesman دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2be-brave6 بازدید : 139 تاريخ : شنبه 29 مهر 1396 ساعت: 15:14

بجز پسرهای فامیل ( cousin) و یکی دو نفر دیگه که باهاشون صمیمی هستم، همیشه سعی ام اینه که با افراد ذکوری که بزرگ شدن و قد کشیدن، با ضمایر مخاطب جمع حرف بزنم. بگذریم از بیمارهای پسر ١٨-٢٠ ساله ای که اول کار بهشون میگم: شما و وقتی می بینم میترسن از من و Salesman...
ما را در سایت Salesman دنبال می کنید

برچسب : دانشگاه, نویسنده : 2be-brave6 بازدید : 131 تاريخ : شنبه 29 مهر 1396 ساعت: 15:14

چند سال پیش بود که همین موقع ها پست گذاشتم و برای گذر از بیست سالگی مویه ها کردم؛ هرچند خیلی مشتاق دهه ی سوم زندگیم بودم. الان دقیقا ربع قرن از عمرم می گذره و نیمی از اون دهه ی طلایی که منتظرش بودم رو طی کردم. البته هنوز به شدت مشتاق سال های آتی ام Salesman...
ما را در سایت Salesman دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2be-brave6 بازدید : 123 تاريخ : شنبه 29 مهر 1396 ساعت: 15:14

یه بنده خدایی می گفت: هیئت رفتن فقط اونجاش که میری یه دلِ سیر گریه میکنی و زار میزنی تا تلافی یواشکی گریه کردنات در بیاد.  یادمه بچه بودم با دوستام یه حلقه تشکیل می دادیم توی روضه های دهه محرم و به سبک خودمون عزاداری می کردیم؛ ولی من هر چقدر تلاش می Salesman...
ما را در سایت Salesman دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2be-brave6 بازدید : 113 تاريخ : شنبه 29 مهر 1396 ساعت: 15:14

از دیروز تا حالا وقت هایی هست که ساکت می شم و ناخودآگاه لبخند میاد روی لب هام ولی سریع تلاش می کنم مخفیش کنم؛ چون دو سه بار مچم گرفته شده و سیل کنایه بوده که سمتم روانه شده: به چی می خندی؟ جان من بگو چرا مثل مُنگلا ساکت میشی و لبخند میزنی؟ اگه خیلی خ Salesman...
ما را در سایت Salesman دنبال می کنید

برچسب : نامهربان, نویسنده : 2be-brave6 بازدید : 130 تاريخ : شنبه 29 مهر 1396 ساعت: 15:14

امروز خواهرم با رنگ پریده تعریف می کرد صبح زود توی ایستگاه اتوبوس بوده که پیرمردی اومده پیشش ایستاده و گفته: دخترم بیا این شکلات رو بگیر. بعد خواهرم هی گفته نه ممنون نمی خورم. پیرمرده هم هی اصرار پشت اصرار که نه بگیر ازم دخترم. وقتی دستش رو دراز می ک Salesman...
ما را در سایت Salesman دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2be-brave6 بازدید : 239 تاريخ : شنبه 29 مهر 1396 ساعت: 15:14

دلم ریش میشه وقت هایی که دارم تلاش می کنم بچه ی گریان زیر دستم رو به هر نحوی که شده کنترل کنم و همراهش که فکر می کردم مادر یا پدر بچه است، میاد زیر گوشم آروم میگه: خانم دکتر! حواستون بهش باشه مادر نداره... خانم دکتر لوس بودنش بخاطر اینه که بدون پدر، Salesman...
ما را در سایت Salesman دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2be-brave6 بازدید : 195 تاريخ : شنبه 29 مهر 1396 ساعت: 15:14

یه سوال سهل ممتنع ذهنم رو درگیر کرده! اگه موقعیتی پیش بیاد واستون که هم زمان کسی رو دوست داشته باشین ولی احتمالا اون نه و از طرفی کسی شما رو دوست داشته باشه ولی شما نه، چکار می کنین؟ به اون طرف از علاقه تون میگین و تلاش می کنین اون هم از شما خوشش بیا Salesman...
ما را در سایت Salesman دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2be-brave6 بازدید : 130 تاريخ : شنبه 29 مهر 1396 ساعت: 15:14

مادرجان شکوه ام میگه حرص نخور، هر جا صلاحته میری. دوستم میگه حرص نخور، واسه همه همینه.  ولی من نمی تونم حرص نخورم از دست کارمندهای دانشگاهمون که مدارک فارغ التحصیلیم رو بعد از بیش از یک ماه فرستادن و باعث شدن به این وضع دچار بشم. یک هفته نامه رسان که Salesman...
ما را در سایت Salesman دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2be-brave6 بازدید : 118 تاريخ : شنبه 29 مهر 1396 ساعت: 15:14

١- واسه پدرجان پاورپوینت مقاله اش رو آماده می کردم. موضوع اش درباره ی تکنیک های جنگ روانی که مغول ها پیاده کردن و تونستن با استفاده از این روش ها عملیات نظامی شون رو به راحتی در ایران پیاده بکنن، بود. حالا جدا از وسواس علائم نگارشی که با آموزش های شب Salesman...
ما را در سایت Salesman دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2be-brave6 بازدید : 113 تاريخ : شنبه 29 مهر 1396 ساعت: 15:14